
خدایا او هنوز زندگی را نفهمیده است!!!
چه برسد به درد
زندگی به درد هایش نمی ارزد



نفس هایش خسته بودند ولی امیدش نه
گوشه ی چشم هایش تر بودند
وحالش بد تر
لبخند زدن سخت است
لبخند زدن امید میخواهد

من که از پژمردن یک شاخ گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
اشک در چشمانم و بغضم در گلوست
می خواهم برایت بنویسم ...برایت بنویسم مثل تو درد دارم به برگی از یاس شعرهای بهاری با تو
بودن را می نویسم
اشکهایم جاریست و هیچ کس نمی پرسد از چه می ترسم؟
منبع:
اشک: سلام دوستان
امروز به صورت اتفاقی به یه وبلاگ راهنمایی شدم که بعضی از نویسنده هاش سرطانی بودن
اینو از اونجا گرفتم مطالباشون واقعا تاثیر گذاره
هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند
پیشنهاد میکنم یه سر به وبلاگشون بزنید : http://nokhbe21.blogfa.com/
ممنون :)
نظرات شما عزیزان:
khoda shafa bede
.gif)
.gif)
.gif)

پاسخ:بله این نظرم قابل تأمله :l
